English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8070 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
Other Matches
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete U انجام نشده پر نشده
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
stapled U کالای عمده
stapling U کالای عمده
limited editions U کالای محدود
consumer's goods U کالای مصرفی
smuggled merchandise U کالای قاچاق
merchandise U کالای تجارتی
wage good U کالای مزدی
staple U کالای عمده
business goods U کالای تولیدی
commodity U کالای مصرفی
shoddy U کالای تقلبی
rip-off U کالای قلابی
consumer brand U کالای پر مصرف
bonded good U کالای گمرکی
jetsam U کالای اب اورد
Contraband goods. U کالای قا چاق
limited edition U کالای محدود
delivery U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
shipment [American] U کالای ارسالی
class i property U کالای طبقه 1
class ii property U کالای طبقه 2
consumer goods U کالای مصرفی
consigned inventory U کالای امانی
rip-offs U کالای قلابی
final goods U کالای نهائی
consignment U کالای امانی
scaron U کالای کمیاب
inferior good U کالای پست
contraband U کالای قاچاق
in wards U کالای رسیده
knit goods U کالای کش بافت
labeled cargo U کالای ویژه
importing U کالای وارده
import U کالای رسیده
import U کالای وارده
normal good U کالای عادی
normal good U کالای معمولی
imported U کالای رسیده
naval stores U کالای دریایی
imported U کالای وارده
purpose made U کالای سفارشی
luxury good U کالای لوکس
importing U کالای رسیده
contraband U کالای غیرمجاز
smuggled goods U کالای قاچاق
free good U کالای رایگان
commodities U کالای مصرفی
stolen goods U کالای مسروقه
fakement U کالای قلب
end item U کالای ضروری
economic good U کالای اقتصادی
easy commodity U کالای نا مرغوب
the goods in question U کالای موردبحث
dead stock U کالای بنجل
consignments U کالای امانی
frustrated cargo U کالای سرگردان
general cargo U کالای معمولی
flotsam U کالای اب اورده
giffen good U کالای گیفن
frustrated cargo U کالای متروکه
goods in pledge U کالای گروی
goods afloat U کالای در راه
consignments U محموله کالای ارسالی
consignments U کالای امانت فروش
scrap heap U انبار کالای قراضه
perishable U کالای فاسد شدنی
consignment U کالای امانت فروش
scrap-heap U انبار کالای قراضه
consignment U محموله کالای ارسالی
shipments U کالای در حال حمل
shipment U کالای در حال حمل
perishable U کالای سریع الفساد
standards U کالای جانشین رزمی
standard U کالای جانشین رزمی
perishable U کالای فاسد شونده
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
finished product U کالای اماده فروش
swag U کالای دزدیده شده
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
dead stock U کالای بدون خریدان
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
the free list U صورت کالای بی گمرک
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
stock in trade U موجودی کالای مغازه
pilefered shipment U کالای حراج شده
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
inwards U واردات کالای رسیده
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
staple goods U کالای بسیار ضروری
importable U کالای قابل واردکردن
delivery U کالای ارسال شده
consignment U کالای ارسال شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
ban item U کالای ممنوع الورود
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
commodity market U بازار کالای مصرفی
velveting U کالای مخملی مخمل
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
consignee U گیرنده کالای ارسالی
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
exporting U بیرون بردن کالای صادره
exported U بیرون بردن کالای صادره
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
export U بیرون بردن کالای صادره
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
shipment U کالای حمل شده باکشتی
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
common goods U کالای مورد نیاز عموم
shipments U کالای حمل شده باکشتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
discharged U تخلیه
disembarkation U تخلیه
unloading U تخلیه
evacuating U تخلیه
evacuates U تخلیه
exhausts U تخلیه
exhaust U تخلیه
evacuation U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
emptying U تخلیه
unstuffing U تخلیه
evacuated U تخلیه
LSD U تخلیه
discharges U تخلیه
discharge U تخلیه
stripping U تخلیه
depletion U تخلیه
evacuate U تخلیه
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
Recent search history Forum search
1some services are not in full force
1set the record straight
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
2purchase off the registry
1what is Labbad
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
0Nonwoven fabric
0حق دخل و تصرف در کالا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com